شکاف‌ها در اپوزیسیون اوگاندا در بحبوحه عدم هماهنگی عمیق‌تر شده است


رویدادهای اخیر در ساحل عاج در سال 2010 نشان می دهد که صداقت و اتحاد قوی می تواند منجر به موفقیت شود. در آن سال، دو رهبر اصلی اپوزیسیون کشور، اوتارا و بادی، اتحادی را تشکیل دادند که از تلاش آلسان اوتارا، مقام سابق صندوق بین المللی پول برای برکناری رئیس جمهور لوران گباگبو در دور دوم انتخابات پس از جنگ حمایت کرد. این اتحاد یک عامل تعیین کننده در نتایج انتخابات بود.

علیرغم فقدان اتحاد، سیاستمداران اپوزیسیون و حامیان آنها همچنان گباگبو را به عنوان یک مخالف سرسخت می دیدند. با این حال، تلاش های مشترک اپوزیسیون نشان دهنده مهارت رای دهندگان و القای اعتقاد قوی به امکان تغییر قدرت بود. این ایمان در چشم هر اهل عاج قوی تر شد و واقعاً به حقیقت پیوست. این چیزی است که اوگاندایی ها از رهبران مخالف خود می خواهند.

سنگال اخیراً به نمونه ای از انتخابات موفق تبدیل شده است که مخالفان اوگاندا باید از آن درس بگیرند. برای اولین بار پس از چندین سال، سنگال نیازی به دور دوم انتخابات نداشت. این به دلیل حمایت یک ائتلاف اپوزیسیون از بصیرا دیامای فی بود که آمادو با را شکست داد، علیرغم حمایت قابل توجه دولت دومی تحت ریاست جمهوری مکی صالح.

در آن انتخابات، بیش از 19 نامزد در رقابت حضور داشتند، از جمله یک زن، احتمالاً بیشترین نامزد در تاریخ کشور، اما این زوج برای حمایت از بصیرا دیومای فی از نامزدی انصراف دادند و حمایت آنها واقعا کارساز بود.

سؤال این است که آیا آنچه در اوایل سال جاری در سنگال یا 14 سال پیش در ساحل عاج رخ داد، می تواند در اوگاندا اتفاق بیفتد؟ سوال این است که آیا اپوزیسیون اوگاندا می تواند متحد شود و حکومت رئیس جمهور موسوینی را که نزدیک به 40 سال در قدرت بوده و ساختارهای دولتی کشور، از قوه قضاییه گرفته تا کمیسیون انتخابات را به شدت کنترل می کند، به چالش بکشد.

هیچ چیز با وحدت قابل مقایسه نیست، بنابراین چه پاسخ به این سوال بله یا خیر باشد، حذف ژنرال موسوینی بسیار آسان خواهد بود. ژنرال موسوینی قدرت وحدت را شاهد و تجربه کرده است و در نوشته های خود به وفور این را روشن می کند که در طول پنج سال جنگ بوش و غلبه بر همه مشکلات، وحدت اصل راهنما بود. بنابراین او به زیبایی آن پی می برد و می تواند برای جلوگیری از درک قدرت وحدت توسط مخالفان گام بردارد.

به نظر می رسد که اپوزیسیون در اوگاندا در تلاش است تا علیه رئیس جمهور فعلی، ژن موسوینی، متحد شود. علیرغم فوریت انتخابات آتی، به نظر می رسد رهبران اپوزیسیون بیشتر بر حمله به یکدیگر متمرکز شده اند تا همکاری با یکدیگر برای حل و فصل برکناری موسوینی. این بی‌سازمانی و درگیری درونی را می‌توان به‌عنوان یک مزیت برای رژیم کنونی تلقی کرد و به نظر می‌رسد که سیاست مسیحایی که در گذشته گریبان اپوزیسیون را گرفته است، همچنان مانع از هرگونه تلاش برای اتحاد می‌شود.

اپوزیسیون اوگاندا در هنگام مذاکره درباره وضعیت سیاسی کشور در سردرگمی و درگیری داخلی غرق شده است. چشم انداز سیاسی کشور روز به روز بیشتر و بیشتر تقسیم می شود و کار گروه های اپوزیسیون و هماهنگی موثر را دشوار می کند و توانایی آنها را برای برکناری ژنرال موسوینی به عنوان یک کل مختل می کند.

ساختار پراکنده اپوزیسیون، نفوذ و توانایی آن را برای ارائه دیدگاه جایگزین قانع‌کننده به رای‌دهندگان در میان نارضایتی‌ها و تقاضا برای تغییر، تهدید می‌کند.

ظهور باورها و استراتژی های متفاوت در میان جناح های مخالف اوگاندا یکی از عناصر اصلی منجر به اختلاف است. برنامه‌های متضاد و آشفتگی داخلی ناشی از اختلاف نظر بر سر موضوعات مهم از جمله رهبری، اولویت‌های سیاسی و تاکتیک‌ها بود که بر احزاب سیاسی و جنبش‌های مردمی تأثیر گذاشت.

شانس مخالفان برای مبارزه سخت با حزب حاکم روز به روز کاهش می یابد. این به دلیل عدم وجود یک جبهه متحد و ناتوانی در ارائه داستانی جذاب است که با مردم ارتباط برقرار کند. وضعیت فعلی احزاب اصلی مخالف – پلتفرم وحدت ملی (NUP)، حزب دمکرات (DP) و مجمع برای تغییر دموکراتیک (FDC) – نگران کننده است. اعضای این احزاب از طریق رسانه ها بر سر مسائل کوچکی که در داخل قابل حل است به یکدیگر حمله می کنند. این مسائل کوچک اکنون به جنگ لفظی تبدیل شده است که باعث ایجاد مشکلات بیشتر در درون مخالفان و گسترش اختلافات داخلی شده است.

درگیری مداوم بین دکتر کیزا بسیگیه، اریاس لوکواگو، سموجو و دیگران در جاده کاتونگا علیه آشنایان قدیمی‌شان پاتریک آموریات، ناتان ناندالا مافابی و دیگران در نایجانانکومبی مانند نبردی در حزب FDC به نظر می‌رسد. به نظر می رسد که تنها پیامبری مانند عیسی یا محمد می تواند این دو جناح را آشتی دهد، زیرا اختلافات آنها به حدی رسیده است که آشتی غیرممکن به نظر می رسد.

در همین حال، رابرت کیاگولانی، مدیر Magere، همراه با ارتش خود در رسانه های اجتماعی، سلاح های خود را علیه برخی از قانونگذاران حزب خود مانند ماتیاس موپوگا، مداد لوبگا سگنا و عابد بوانیکا معطوف کرده است. او آنها را متهم کرد که دستفروشان حکومتی و پرخورهای فاسد هستند و باعث ایجاد دشمنی و بی اعتمادی در حزب می شوند. این باور برخی از اوگاندایی‌ها را دشوار کرده است که مخالفان می‌توانند برای دستیابی به هدف مشترک خود برای برکناری رژیم فعلی، با توجه به ماهیت آن در حل مناقشه، با یکدیگر همکاری کنند.

حزب دموکرات نیز در آشفتگی قرار دارد و با مهاجرت دسته جمعی اعضای خود به NUP مواجه است، تنها مانعی برای DP برای همکاری با NUP خواهد بود زیرا تقریباً نیمی از قانونگذاران باهوش NUP از اعضای سابق DP هستند. به بیان ساده، DP NUP را به عنوان یک مخالف می بیند که هدفش بیرون کردن اعضای حزب خود است، بنابراین همکاری می تواند دشوار باشد.

خودخواهی و طمع قهرمانان

در تمام مطالعات موردی که در آن اتحادها برای سرنگونی دولت‌های قدیمی حاکم کار می‌کردند، عنصر نوع دوستی همیشه یک پیوند قوی بین همه اعضای اپوزیسیون بود. در مورد سنگال، عثمان سونکا، رهبر اصلی مخالفان، مجبور شد جای خود را به دیومای فای بدهد.

بله، او اجازه کاندیداتوری نداشت، اما حتی زمانی که از زندان آزاد شد، وحدتی که از خود نشان داد، نمایان بود، حتی در دوران تبلیغات انتخاباتی، نهایت احترام را برای فیه قائل بود و به هوادارانش گفت که به فی رای بدهند و اصرار کردند. آنها که رای دادن به فی شبیه رای دادن به او بود. (به همین ترتیب حاجی دستور داد به بسگیه رای بدهیم شعاری که دکتر کیزا بسیگیه را در سال 2001 وارد صحنه سیاسی اوگاندا کرد. این شعار توسط حاجی ناصر نتگه سباگالا که در زمان انتخابات در زندان آمریکا بود مطرح شد. او از هوادارانش خواست به بسیگیه رای دهند.)

این هنوز در اوگاندا یک مشکل بسیار بزرگ است، در انتخابات گذشته، دکتر بسیگیه از نامزد حزب خود، پاتریک آموریات، حمایت نکرد و تا به امروز هیچ کس پاسخ درستی را نمی داند که چرا او این کار را نکرد. این سوال که چه کسی می تواند کل اپوزیسیون را در اوگاندا رهبری کند هنوز یک چالش بزرگ است زیرا همه می خواهند به عنوان قهرمانی که به حکومت 40 ساله سبالوانیا پایان داد دیده شوند.

در سال 2015، ائتلاف دموکراتیک مخالف (TDA) پس از نزدیک به یک هفته نامزدی و یک سری جلسات نتوانست یک نامزد واحد را برای به چالش کشیدن ژنرال یووری موسوینی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 انتخاب کند. نخست وزیر سابق آماما امبابازی از تیم فوروارد و دکتر کیزا بسیگیه از بزرگترین حزب مخالف در آن زمان در اوگاندا، FDC، دو مورد علاقه برای رهبری ائتلاف بودند.

به گفته مائو نوبرت، رئیس حزب دموکرات مخالف، که از نامزدی امباازی نیز حمایت کرد، علیرغم اینکه هفت نهاد از 9 نهاد در ائتلاف از مبابازی به عنوان کاندیدای اجماع حمایت کردند، دکتر بسیگیه از تسلیم شدن خودداری کرد. به همین دلیل است که اتحاد نتوانست به اجماع برسد. با این حال، پیروان Besigye احساس کردند که او باید ائتلاف را به عنوان یک مورد علاقه رهبری کند، زیرا او جذابیت گسترده‌ای داشت.

ما در حال حاضر رابرت کایگولانی (NUP)، دکتر Keiza Besigye (FDC)، ژنرال Mugisha Muntu (ANT)، Joseph Kaboulate (NEED)، پاتریک Amuriat (FDC)، نوربرت مائو (DP)، Jimmy Akena (UPC) را داریم. Asuman Basalirwa از JEEMA، آیا این هشت نفر می توانند یکی را انتخاب کنند که بتواند آنها را رهبری کند یا می توانند شخص دیگری را که یکی از آنها نیست برای رهبری انتخاب کنند و از او حمایت کنند؟

این سؤال احتمالاً منفی است زیرا برخی از آنها معتقدند که می توانند ژنرال موسوینی را بدون اتحاد شکست دهند، این ممکن است درست باشد، اما قدرت وحدت به سختی قابل خنثی سازی است، مانند چگونگی خنثی شدن پیروزی های گذشته. زمانی که اپوزیسیون پیروز شد، پیروزی های آن غارت شد، زیرا وحدت وجود نداشت. وحدت در چشم رژیم های حاکم همیشه یک کابوس است، هیچ چیز هرگز قدرت وحدت را شکست نداده است. همه حاکمانی که تا به حال در این زمین قدم گذاشته اند، بر قدرت وحدت غلبه نکرده اند، اپوزیسیون نباید این نقطه نرم را در سلطنت هر مرد بزرگی نادیده بگیرد.

با این حال، بر اساس وضعیت کنونی اپوزیسیون، اتحاد به دلیل خودخواهی، غرور و خودخواهی برخی اعضا بسیار دشوار به نظر می رسد. ثانیاً، عنصر ایجاد شغل در سیاست اپوزیسیون نیز یک مشکل بزرگ باقی مانده است، بنابراین افراد با این طرز فکر همیشه اتحادها را خراب می کنند و همیشه باعث بی نظمی در اپوزیسیون می شوند.

در این سردرگمی، یک سوال مهم باید پرسیده شود: رهبرانی مانند جیمی آکنو (UPC)، رابرت کیاگولانی (NUP)، دکتر کیزا بسیگیه (FDC)، ژنرال موگیشا مونتو (ANT)، جوزف کابولت (NEED)، پاتریک آموریات (نید) FDC)، نوربرت مائو (DP)، Asuman Basalirwa (JEEMA) و دیگران خواهند توانست دور هم جمع شوند و از یک نامزد رهبری واحد حمایت کنند، یا راه دیگری را انتخاب خواهند کرد و شاید یک فرد خارجی را برای رهبری حمایت او انتخاب کنند؟



Source link

دیدگاهتان را بنویسید